واچداگز لیجن (Watch Dogs_Legion) سومین نسخه از مجموعه بازی های واچ داگز است که توسط کمپانی یوبی سافت به بازار عرضه شده است. سری های واچ داگز در بین طرفداران بازی طرفداران بسیاری دارند، هرچند که خالی از ایراد و باگ هم نیستند. اما سری سوم این بازی ها در سکوت کامل ارائه شد و خبری از تبلیغات پر سرو صدای سری های قبل نبود
این بازی سرشار از ایده های جذاب و خلاقانه است و ماجرای جذابی دارد که در شهر لندن اتفاق می افتد. اگر به دنبال یک بازی جهان باز هستید که روی هک و تست کردن شخصیت ها و کاراکترها و کلاس های مختلف تمرکز دارد، این بازی می تواند یک گزینه مناسب برای شما باشد. اما اگر طرفدار گرافیک جذاب هستید و دوست دارید صحنه های جذاب رانندگی با ماشین و تیراندازی را تجربه کنید، به سراغ این بازی نروید!
از جمله نقاط قوت این بازی می توان به طراحی زیبای شهر لندن و فضاسازی های این شهر در زمان شورش اشاره کرد. همچنین موزیک این بازی هم بسیار زیبا و متناسب است و مکانیزم سوییچ شخصیت ها هم در نوع خود جالب است. از نقاط ضعف این بازی هم می توان به تکراری شدن ماموریت ها اشاره کرد و این بازی کلکسیونی از باگ ها و لودینگ های زیاد و طولانی است!
داستان بازی «واچداگز لیجن» در آیندهای نهچندان دور جریان پیدا میکند. سیستمعامل همهکارهی CtOS که پیشتر در شهرهای شیکاگو و سانفرانسیکو متولد شد و رشد کرد، حالا به یک نظام جهانی تبدیل شده که هر شهری از هر کشور دنیا، برای اینکه مردمانش را زیر نظر بگیرد، آن را در قلب تمامی ساختارهایش میکارد و صدالبته با این کار، پای بذر فساد، جرایم اجتماعی، قتلها، دزدیهای عظیم و بیشتر، کود میریزد! در واچ داگز لیجن، به لندن سفر میکنیم و در متن حوادثی قرار میگیریم که CtOS در لندن برپا کرده است. اگر از دنبالکنندگان دنیای سری واچداگز باشید، احتمالا میدانید که CtOS و شرکت سازندهاش یعنی کمپانی بلوم (Blum) همیشه زیر نظر گروهی موسوم به ددسک (Ded SEC) بودهاند. ددسک مثل یک سایه، CtOS را دنبال میکند و چه از زمان ایدن پیرس و مارکوس هالووی چه در دورهای که لندن به میزبان CtOS تبدیل شده، گروه ددسک در صف اول مقابله با این نظام سازمانیافته، حاضر شده است.
واچداگز لیجن داستان لندنی را روایت میکند که در شرف یک خیزش مردمی قرار دارد. یک خیزش همهجانبه که تحت تاثیر نفوذ CtOS شکل گرفته و گروه ددسک هم در متن آن حاضر است. در میان تمامی این شلوغیها اما، یک گروه مرموز موسوم به «زیرو دِی» (Zero Day) وارد میدان میشود و با برپا کردن چند انفجار مهیب در پارلمان و نقاط شلوغ لندن، ضمن به بار آوردن یک فاجعهی انسانی و تبدیل شدن به تهدید شمارهی یک انگلستان، گروه دد سک را بهعنوان دشمنان درجهی یک مردم بریتانیا، اعلام میکند و با این کار، علاوه بر ضعیف کردن شورش مردم بریتانیا، یک حاشیهی امن را برای CtOS پدید آورده و برای تصاحب این سیستم پرنفوذ و تاثیرگذار و در پایان، برای حکومت بر بریتانیا، خیز برمیدارد.
پس از خرابکاریهای بزرگ Zero Day و گرفته شدن انگشت اتهام به سمت گروه دد سک، تمامی اعظای این گروه کشته یا دستگیر میشوند. بهجز دختری با نام سبین (Sabin) که با همکاری یک هوشمصنوعی ردهبالا موسوم به «بَگلی»، تلاش میکنند تا با سرپا کردن گروه ددسک، مقابله با Zero Day را ادامه بدهند و شورش مردم انگلستان را به نتیجه برسانند. «زیرو دی» اما تنها تهدید شهر لندن نیست. چرا که پس از شروع فعالیت این گروه، جناحهای سیاسی و نظامی دیگر هم برای بهدست آوردن قدرت در لندن، وارد گود میشوند تا لندن به یک میدان جنگ تبدیل شود!
داستان Watch Dogs Legion کیفیت بالایی دارد. حجم محتوای داستان بازی برای یک اثر شوتر/ماجرایی Open World کاملا مناسب است و هر یک از شخصیتهای منفی بازی هم بهنسبتی عادلانه، داستان بازی را تحت تاثیر قرار میدهند؛ بهطوری که نه از مسیر اصلی دور شوید و نه روند آن شما را کسل بکند. هر یک از کاراکترهایی که وارد داستان بازی میشوند، پرداخت خاص خودشان را دارند و اهداف و انگیزههایی که دارند، شما و تیم دد سک را درگیر میکنند. پستیوبلندیهای روایت اثر با گرهگشاییها و پیچشهای خاصی که دارد، بسیار خوب، حسابشده و غافلگیرکننده پیش میرود؛ روندی که گیمر را تا آخرین لحظه، بهدنبال خودش میکشاند.
اتمسفرسازی بسیار خوب کنار روایت جذاب، چندشاخه، حساب شده و درگیرکننده، داستان واچداگز لیجن را به یکی از نقاط قوت آن تبدیل میکند.
بررسی گرافیک بازی
گرافیک هنری بازی را باید در یک کلام بسیار قابلقبول دانست. کیفیت بافتها، نورپردازی، سایه زنی، رنگ بندی محیط ها و تقریبا تمام موارد فنی و هنری از دید بصری در حد بسیار خوبی کار شدهاند. البته باید گفت گرافیک هنری بازی را نمیتوان نفسگیر و یا بینظیر دانست اما آنقدری چشمنواز هست که از تماشای گوشه گوشه لندن لذت کافی را ببرید. اما مسأله اصلی در بخش گرافیکی در قسمت فنی است. مانند همیشه عناوین یوبیسافت یکسری باگهای گرافیکی و مشکلات فنی مختلف و بعضا عجیب و غریب را نیز دارند. برای مثال در یکی از صحنهها به خاطر دارم شخصیتم بین دیوار و ماشین گیر کرده و در حالت فرورفته مانده بود. و یا در صحنهای دیگر بعد تصادف یک هفت هشت متری موفق شدم پرواز را تجربه کنم! البته این مشکلات غالبا با ارائه آپدیتهای مختلف تا حد زیادی رفع میشوند، با این وجود نمیتوان وجود این مشکلات را کاملا نادیده گرفت.
بررسی موسیقی بازی
در بخش موسیقی باید بگویم غالبا بازیهای ویدئویی استانداردهای لازم را به شکلی بسیار قابل قبول رعایت میکنند و شاید همخوانی و هماهنگی ساندترک با دنیا و اتمسفر آن را مهمترین نکته قابل بحث دانست که خوشبختانه از لحاظ هماهنگی و همخوانی، شاهد تضاد بین موسیقی متن و فضای بازی نیستیم.
صداپیشگان بازی نیز بسیار زیاد هستند و از آنجایی که تعداد شخصیتها بسیار زیاد است، بعضا صداهای تکراری را نیز گوش خواهیم کرد. البته یک ایراد کوچک باید به این بخش وارد کنم و آن هم این است که بعضی شخصیتهای اصلی صداپیشه ای بسیار متضاد با ظاهر و تیپ شخصیت خود دارند که این مسأله کمی آزار دهنده است. اما به صورت کلی عملکرد یوبیسافت در بخش موسیقی و صداگذاری قابل دفاع و رضایت بخش بوده است…
کلام آخر
از همان ابتدای بازی کلکسیونی از مکانیکهای جذاب به شما معرفی میشود تا در انتظار تجربهی یک اکشن ماجراجویی بیمانند باشید؛ البته این بازی در طراحی ماموریتهای تکراری و نمایش انواع و اقسام باگها، واقعا بیمانند است و متاسفانه همین موارد باعث شدند تا گرافیک هنری فوقالعاده، داستانی جذاب در کنار تنوع بالای مکانیکها آنطور که شایسته هستند، به چشم نیاید.