شرکت یوبی سافت (Ubisoft) در سال 2014، بازی واچ داگز 1 را به بازار عرضه نمود. این بازی چون اصلا هیچ شباهتی به تبلیغات جنجالی خود نداشت، نتوانست در بین مخاطبان جایگاهی برای خود بیابد. شاید با دیدی بهتر بتوان گفت که این بازی ، در مجموع بازی بدی نبود، اما چون بسیار متفاوت از تبلیغات خود بود، نتوانست مخاطب مشتاق را راضی کند.
یوبی سافت در سال 2016 سری دوم این بازی یعنی واچ داگز 2، (watch dogs 2) را به بازار عرضه نمود. این بازی نسبت به سری اول خود تغییرات چشم گیری داشته است. اما باید ببینیم آیا این بازی توانسته است نسبت به سری اول خود موفق تر عمل نماید یا مانند واچ داگز 2 باز هم مخاطب را نا امید نموده است.
با ما همراه باشید تا به نقد و بررسی بازی watch dogs 2 بپردازیم.
DedSec علیه ctOS
نمیدانم که آیا نسخه قبلی را بازی کردهاید یا نه، ولی اول از هر چیز و در همین ابتدای کار به شما توصیه میکنم تا حتماً این کار را انجام دهید، به یک علت: بیشتر با آن آشنا شوید و دقیقاً متوجه شوید که چرا Watch Dogs 2 یکی از عناوین امسال است که تهیه آن ضروری به شمار میرود. همین ابتدای کار باید گفت که Watch Dogs 2 شاهکار نیست، عالی هم نیست، بینقص هم نیست یا بهتر بگویم، چیز خاصی هم ندارد که آن را از دیگر بازیهای “خوب” بازار جدا کند و به مرتبهای بالاتر برساند، ولی خوشبختانه سازندگان به معنای واقعی کلمه نسبت به نسخه نخست در آن پیشرفت به وجود آوردهاند و شاید بتوان گفت Watch Dogs 2 همان چیزی است که قرار بود نسخه Watch Dogs باشد، یا حداقل از آن انتظار داشتیم باشد. پس باز هم تکرار میکنم اگر پیش از این نسخه اول را به هر علتی تجربه نکردهاید، حتیالامکان سری به آن بزنید.
اگر نسخه اول را تجربه کرده باشید میدانید که داستان آن در مورد هکری ایرلندی تبار به نام ایدن پیرس (Aiden Pearce) بود. طی ماجراهای مختلفی که برای او رخ داد، او به فکر انتقام جویی از افرادی افتاد که به زندگی و خانوادهاش لطمه زده بودند و در این راه، بیشتر با سیستم ctOS آشنا شد. اگر نمیدانید ctOS چیست باید یادآور شویم که این سیستم که نام آن مخفف Central Operating System (سیستم عامل مرکزی) است، همه چیز و همه کس را به هم متصل میکند! در حقیقت این سیستم توانایی آن را دارد تا به اطلاعات شخصی شهروندان یک شهر دسترسی داشته باشد و آنها را در صورت لزوم در اختیار سازندگاناش قرار دهد. این سیستم به طور کلی زندگی مردم را تحت نظر دارد و بدون شک، صاحبان آن سو استفادههای زیادی هم از این گنج بزرگ اطلاعاتی میکنند. تم کلی داستان نسخه اول تاریک بود و ایدن هم شخصیتی سردخو، خشن، بیرحم و البته انتقامجو داشت. این تاریکی داستان را میشد تا حدی یکی از نکات مثبت نسخه اول محسوب کرد، حداقل برای نگارنده که یکی از نکات مثبت آن بود و به شخصه توانستم تا حد قابل قبولی با ایدن و داستان بازی ارتباط برقرار کنم. حالا مشخص نیست یوبی سافت چه فکری پیش خودش کرده که آن تم تاریک نسخه قبل را برای نسخه جدید، دیگر مورد استفاده قرار نداده است. شاید به این خاطر که دیگر صدای طرفداران به خاطر شباهت به نسخه قبلی درنیاید، یا شاید به این خاطر که بتواند با روشنتر کردن تم داستانی به مخاطبان آن بیفزاید، یا چندین شاید دیگر. احتمالاً از این دو خط بالا این نکته را دریافتهاید که تم داستانی بازی به مانند نسخه قبلی، تیره و تاریک نیست. بله، همین طور هم هست. به طور کلی تم بازی در این نسخه بسیار شادتر و رنگیتر از نسخه قبلی است و این تغییر نسبتاً بزرگ، یکی از مواردی است در این نسخه حاصل شده. درآمدن از آن فضای تاریک نسخه قبلی به سازندگان اجازه داده تا بتوانند به طور کلی به پویایی شخصیتها و داستان بازی توجه بیشتری داشته باشند و در کل، شاهد کم کاری خاصی از سوی سازندگان در این زمینه نیستیم.
شخصیت اصلی این نسخه مارکس هالُوی (Marcus Holloway) نام دارد، جوانی سیه چرده که عضو گروهی از هکرها به نام ددسِک (DedSec) است. او و دوستاناش با نفوذ به سیستم ctOS کم کم از رازهای پشت پرده این سیستم و نیات شوم افراد پشت آن باخبر میشوند و کم کم رقابت با این سیستم برای از بین بردن آن آغاز میشود. البته به مانند نسخه نخست، مارکس هالوی هم دلایلی شخصی برای تنفر از ctOS و سازندگان آن دارد. او حداقل تا قبل از آغاز ماجراهای Watch Dogs 2 (یعنی تا قبل از آن که کنترلاش به دستان شما سپرده شود) از لحاظ قانونی مرتکب جرم خاصی نشده است. البته، گاهی اوقات انسانهای بیگناه هم به اشتباه مظنون پنداشته میشوند و این اتفاق برای مارکس هم افتاده است. او در سیستم ctOS به اشتباه فردی مجرم نام گرفته و در لیست افراد تحت تعقیب قرار میگیرد. این دلیل اصلی تنفر مارکس از این سیستم است. همین مسئله هم باعث میشود تا او سعی داشته باشد به کمک دوستاناش در گروه ددسِک در این سیستم فوق امنیتی رخنه کند و نوعی بازی را با سازندگان ctOS به راه بیندازد. اگر بخواهیم شخصیت مارکس را بررسی کنیم، در ابتدا باید بگوییم او شخصیتی شوخ طبع و جالب دارد. او به وقتش با دیگران شوخی میکند، به وقتش هم جدی و مصمم میشود و برای دستیابی به هدفش از هیچ چیز فرو نمیگذارد. تقریباً میتوان شخصیت او را در رده شخصیتهایی چون دلسین رو (Delsin Rowe) در بازی inFamous Second Son قرار داد هرچند که در حد دلسین هم کاریزماتیک نیست. او به ظاهر شخصیتی عدالت طلب دارد، ولی این خصلت او چندان در اعمالی که انجام میدهد نمود ندارد. در حقیقت کارهایی که مارکس در طول بازی انجام میدهد گاهاً با یکدیگر تناقض دارند و همین مسئله باعث میشود تا از ارزش شخصیت پردازی او کاسته شود. به طور کلی میتوان گفت شخصیت مارکس اندکی از ایدن بهتر جلوه میکند ولی هنوز هم با شخصیتی چون اتزیو آدیتوره (Ezio Auditore) که به عنوان یکی از سمبلهای یوبی سافت شناخته میشود فاصله دارد. شخصیتهای جانبی بازی هم به مانند نسخه اول تقریباً مناسب هستند و شخصیت پردازی قابل قبولی دارند. بازی در هر زمان سعی دارد شما را بخنداند، به همین جهت حتی در جدیترین لحظات هم میتوان منتظر شوخ طبعی شخصیتها یا رخ دادن اتفاقات بامزه بود. این شوخیها گاهاً جالب هستند و گاهاً هم بیمزه. به هر حال، این مورد کاملاً سلیقهای است و به خلق و خوی هر شخص برمیگردد، شاید کسانی که به دنبال بازیهای جدی هستند اصلاً نتوانند با Watch Dogs 2 کنار بیایند و بالعکس، عاشقان بگو و بخند کردنهای دائمی کاملاً از آن رضایت پیدا کنند. به طور کلی میتوان گفت که بازی از لحاظ داستان و شخصیت پردازی در سطح مناسبی قرار دارد و از برخی جهات نسبت به نسخه نخست نیز بهتر عمل میکند، ولی هنوز هم از این لحاظ بینقص نیست و جای پیشرفت بیشتری دارد. شاید اگر سری Watch Dogs ادامه پیدا کند، در نسخه بعدی آن شاهد داستان سرایی و شخصیت پردازی به نسبت بهتری باشیم.
سن فرانسیسکو، مخفی گاه هکرهای کله شق
ماجراهای نسخه جدید Watch Dogs در شهر سن فرانسیسکو روی میدهد، شهری در ایالت کلیفورنیای آمریکا. نسخه قبلی در شیکاگو رقم میخورد و به شخصه با شهر سن فرانسیسکو ارتباط بیشتری بر قرار کردم. البته، باید به این نکته هم اشاره کنیم که این شهر بسیار پویاتر و جالبتر از شیکاگوی نسخه قبل است و گشت و گذار در آن هم لذت بخشتر، پس طبیعی است اگر اکثر مخاطبان آن را به شیکاگوی نسخه قبل ترجیح دهند. شهر اکنون پویاتر از سابق است و به همین علت بازی بازان بیشتر تشویق می شوند تا در کنار پیش بردن مراحل اصلی و فرعی، به گشت و گذار بی هدف در شهر نیز بپردازند و از فعالیتهایی نظیر شرکت در مسابقات ماشینهای کارتی و … که به تازگی به این نسخه اضافه شدهاند لذت ببرند. به هر حال در عناوین Open – World پویایی شهر یکی از عوامل اساسی در تعیین کیفیت بازی است و Watch Dogs 2 هم با این که از این لحاظ انقلابی و شگفت انگیز عمل نمیکند، ولی باز هم عملکرد مناسبی دارد و مهمتر از همه چیز، نسبت به نسخه قبلی خود در این زمینه پیشرفت کرده که بدون شک نکته جالب و مهمی است. مورد دیگری که باعث می شود سن فرانسیسکو تبدیل به یک مکان مناسب برای تفریح بازی بازان شود، گرافیک بازی است. نسخه قبلی بازی با این که در نسل هشتم گرافیک مطلوبی داشت، ولی اصلاً در حد تریلرها و وعده های سازندگان ظاهر نشد. این تبدیل به یک رسوایی بزرگ برای یوبی سافت شد و افراد زیادی به این معضل که گریبان گیر Watch Dogs شده بود انتقاداتی را وارد کردند. به هر حال خیلیها این حس را داشتند که در اصل یوبی سافت در مورد کیفیت واقعی بازی خود آنها را فریب داده و گرافیک بالای بازی در تریلرها، حقهای برای فروش بیشتر بوده است. از بسیاری جهات هم این مسئله درست است. یوبی سافت برای این نسخه قول داد که دیگر چنین مسئله ای تکرار نشود و گفت “از آن جایی که این بازی از همان ابتدا بر روی پلی استیشن ۴ و اکس باکس وان توسعه داده میشود، دیگر مشکلات Watch Dogs گریبان گیر این نسخه نخواهد شد” و واقعاً هم همین طور است. بازی نسبت به تریلرهای خود، با افت گرافیکی خاصی مواجه نشده و نسخه نهایی بازی از لحاظ گرافیکی همان چیزی است که در تریلرها شاهد آن بودیم. البته نسخه پلی استیشن ۴ پرو بازی از گرافیک مطلوبتری برخوردار است و این مسئله قبل از انتشار بازی هم مشخص شده بود. بازی روی پلی استیشن ۴ معمولی هم گرافیک خوبی دارد. کیفیت بافت ها در حد قابل قبولی است، فیزیک بازی (خصوصاً در زمینه خودروها) نسبت به نسخه گذشته با بهبودهایی مواجه شده و نورپردازی نیز نه به اندازه سری Battlefield ولی به نوبه خود در سطح بالایی قرار دارد. سایه زنیها نیز در وضع خوبی قرار دارند.
کلام پایانی
در مجموع، باید گفت که Watch Dogs 2 نسبت به نسخه اول این سری یک پیشرفت تمام عیار محسوب میشود. یوبی سافت به خوبی توانست با به وجود آوردن تغییرات مثبت در بطن این نسخه، آن را تبدیل به یک تجربه مطلوب هم برای طرفداران نسخه قبل و هم برای منتقدان آن بکند. نمیتوان گفت که Watch Dogs 2 یک بازی تمام عیار و شگفت انگیز است، ولی نسبت به نسخه قبلی خود عملکرد مناسبتری دارد و در کل میتوان گفت جزو آثار خوب امسال است و تجربهاش شما را پشیمان نخواهد کرد.