امروزه بازی های بسیار زیادی توسط استودیو های مختلف تولید می شوند که هر یک دارای ویژگی ها و نقاط مثبت و منفی زیادی هستند. اینکه چه بازی ای را انتخاب می کنیم، کاملا یک امر سلیقه ای است که با روحیات ما همخوانی دارد.
اما قبل از اینکه به سراغ یک بازی برویم، بهتر است ابتدا بررسی های انجام شده در رابطه با آن بازی را مطالعه نماییم تا مطمئن شویم که آن بازی همان چیزی است که ما به دنبال آن بودیم. اگر علاقه مند به بازی های افسانه ای هستید، با بررسی بازی افسانه طاعون: ریکوایم، همراه ما باشید.
نسخه اول مجموعه افسانه طاعون در سال 2019 توسط استودیو Asobo منتشر شد. این بازی داستان خواهر و برادری به نام آمیسیا و هیوگو را روایت می کند که در جهانی طاعون زده زندگی می کنند و آمیسا به دنبال دارویی برای درمان بیماری عجیب برادرش هیوگو است. آمیسو در عین حالی که به دنبال درمان است باید مراقب موشها، نیروهای تفتیش عقاید و خطرهای دیگر هم باشد.
این بازی مورد استقبال خوبی قرار گرفت و توانست رضایت نسبتا خوبی را در بین گیمرها به دست آورد، هرچند که ضعف های واضحی هم داشت.
حالا مدتی است که این استودیو، سری دوم این بازی با نام A Plague Tale: Requiem را منتشر نموده است. اما آیا سری دوم این بازی، هم می تواند مانند سری اول، رضایت مخاطب را به دست آورد؟ نقاط قوت و ضعف این بازی چه هستند؟
داستان بازی
بازی A Plague Tale: Requiem شش ماه پس از Innocence شروع میشود. هیوگو (Hugo) و آمیشیا (Amicia) توانستند مادرشان را نجات دهند، فرمانده Inquisition یعنی لرد نیکولاس (Lord Nicholas) را بکشند و یک زندگی ساده را شروع کنند. به نظر میرسد همه چیز به اتمام رسیده و تنها نگرانی آمیشیا و مادرش این است که تا چه زمانی میتوانند بیماری (یا درواقع نفرین) هیوگو را کنترل کنند. در این بین این خانواده با همراهی لوکاس (Lucas) سفری را به مقصد شهر Provence آغاز میکنند. جایی که گفته میشود گروهی از شیمیدانان قدیمی با اسم The Order میتوانند هیوگو را درمان کنند. پس از پشت سر گذاشتن چند اتفاق حاشیهای، آمیشیا بالاخره یکی از اعضای Order را پیدا میکند. منتها کار از کار گذشته و موشهای طاعونزای هیوگو خودشان را به Provence رساندهاند.
هیوگو در خوابهایش رویای یک جزیره را میبیند. جایی که به نظر میرسد میتواند خودش را درمان کند و از شر این موشهای کذایی راحت شود. اما مادرشان به همراه نماینده Order مخالف سفر به مقصدی نامعلوم هستند و تصمیم میگیرند هیوگو را در یکی از مقرهای سری Order زندانی کنند. اینجاست که آمیشیا دست برادرش را میگیرد و با فرار از دست دیگران، تصمیم میگیرد تا هیوگو را به جزیره رویاهایش برساند. جایی که مشخص نیست برای این خواهر و برادر چه سرنوشتی در نظر گرفته شده.
بهترین قسمت بازی A Plague Tale: Requiem؟
قطعا بهترین قسمت این بازی، داستان آن است. آنقدر زیبا و هنرمندانه نوشته شده که از شنیدنش لذت میبرید. در این بین نباید کارگردانی بینقص Kevin Choteau را هم نادیده گرفت. در طول بازی با برخی صحنههای تاثیرگذار و چشمنواز مواجه میشوید که باعث میشوند به خوبی بتوانید وخامت شرایط را تصویرسازی کنید. خوشبختانه المانهای نقش آفرینی به بازی اضافه نشده و سازندگان آن تصمیم گرفتهاند همچنان با یک داستان خطی از مخاطبشان استقبال کنند. تصمیمی که واقعا بخاطرش از استودیو Asobo متشکر هستیم.
پیش از شروع بازی A Plague Tale: Requiem یک بار Innocence را تمام کردم تا بتوانم به بهترین شکل پیشرفت قسمت جدید را بررسی کنم. Inoocence سال ۲۰۱۹ منتشر شد و هیچکس تصور نمیکرد تا این اندازه توجه کاربران و منتقدان را به خود جلب کند. Requiem با گذشت ۳ سال منتشر شده و متاسفانه پیشرفت زیادی به نسبت قسمت قبل ندارد. این مسئله شامل بُعد گرافیکی و مکانیزمهای گیمپلی میشود. میتوانیم تغییرات Requiem را بشمریم، جایگزین شدن چاقو بجای پودری که سربازان را بیهوش میکرد، تیر و کمان، خزیدن زیر اجسام خاص برای پنهان شدن، تعدادی ترکیب جدید مانند قیر که میتوانید با آن محیط را به آتش بکشید و چند مورد کوچک دیگر.
Hugo؛ مرز میان بهشت و جهنم
A Plague Tale: Requiem، از نظر بصری و فنی دست کمی از یک شاهکار ندارد. بازی در لحظاتی، بهشت را عملا به تصویر میکشد و شما را به همراه Hugo در یک محیط سرسبز و رنگارنگ رها میکند و شما را مجبور میکند تا از دنیای بازی لذت ببرید و در آن از مناظر مختلف عکس بگیرید.
Requiem همانقدر که زیبا است، میتواند دنیایش را برایتان به یک جهنم تاریک تبدیل کند. کافیست تا Hugo عصبانی و یا مضطرب شود و آنجاست که در کسری از ثانیه، تمام بهشتی که در آن قدم میگذاشتید، با دریایی از موشهای گرسنه و خونخوار پوشیده شود.
در برخی از مواقع، بیش از صدها هزار موش در محیط ظاهر میشود و جالب آن است که در این موقعیت، بازی حتی یک فریم افت نمیکند و به روانی، این لحظات در بازی سپری میشود. اتمسفر Requiem گاهی بسیار زیبا، گاهی بسیار خشن و گاهی بسیار ترسناک است و سازندگان توانستهاند تا با ایجاد یک توازن بین این موقعیتها، با موفقیت آنها را به تصویر بکشند و یک خاطرهی زیبا و به یاد ماندنی برای مخاطب به ارمغان بیاورند.
دید منتقدانه
از زیباییهای Requiem گفتیم، بد نیست کمی هم از بیدقتی سازندگان در بخش فنی سخن بگویم! متاسفانه، درست در لحظاتی که غرق در بازی شدهاید و حس میکنید که هیچ نیرویی نمیتواند ارتباط شما و بازی را قطع کند، یک باگ بسیار آزاردهنده ظاهر میشود و همه چیز را خراب میکند.
اگرچه تعداد این باگها زیاد نیست، اما تاثیر بسیار بدی روی روند بازی میگذارند. برای مثال، در یکی از چپترهای بازی باید سربازی در محیط ظاهر شود و شما با آن مبارزه کنید. منتهی در این لحظه اتفاقی میافتد و آن چیزی نیست جز ناپدید شدن و یا ظاهر نشدن این سرباز. حال شما میمانید و یک مرحلهی غیرقابل عبور و مجبور میشوید تا آن مرحله را از ابتدا دنبال کنید.
در بخشی دیگر، بازی از شما میخواهد تا برای عبور از یک مکان، فلان دکمه را فشار دهید، دریغ از آن که هرچه این عمل را انجام میدهید، اتفاقی نمیافتد و باز باید مرحله را از اول شروع کنید. مواردی هم پیش آمد که در یک جسم به خصوص گیر کردم و باز همان آش و همان کاسه. در طول تجربهی حدودا ۲۰ ساعتهام از بازی، ۵ تا ۶ مورد از این باگها مانع مسیرم بودند و از صمیم قلب آرزو دارم تا این مشکلات به زودی طی آپدیتهای در نظر گرفته شده در روز عرضه، برطرف شوند.
نکات مثبت:
روایت یک داستان احساسی به زیباترین شکل ممکن
طراحی فوقالعادهی محیط، مناظر و چهرهها
رندر سیلی عظیم از موشها که خیرهکننده است
شخصیتپردازی فوقالعاده، واقعگرایانه و کمنقص کاراکترهای اصلی و فرعی
نکات منفی:
یک سری باگ کم، اما به شدت آزاردهنده
بازی میتوانست دارای سیستم مبارزات بهتر و همچنین تعداد باسفایتهای بیشتری باشد