دنیای بازی ها سراسر آکنده از داستان هایی هیجان انگیز و متفاوت است. اما داستان های علمی و تخیلی که با موضوعات پیچیده آمیخته می شوند، یکی از جذاب ترین ها هستند؛ خصوصا اگر این موضوعات مربوط به نسبیت، فضا، فیزیک کوانتوم و سایر مسائل علمی باشند.
استودیو رمدی، از سازندگان معتبر بازی است که در بازی های نسل هشتم خود، داستان های علمی و تخلی را با فضای دنیای فعلی ترکیب نموده است. بازی کنترل Control هم که از جمله مهمترین بازی های سال 2019 است، کاملا مربوط به این فضاها و این موضوعات است.
ای بازی یک بازی اکشن و سرعتی است و از جانب سوم شخص است. داستان های این بازی پیچیده و نمادین هستند که هم چالش برانگیز هستند و هم لذتبخش. این داستان های پیچیده شما را وادار به تفکر می کند و شما وادار می کند تا تمامی مدارک موجود را جمع آوری نموده و همه مراحل فرعی را هم طی کنید.با ادامه نقد و بررسی این بازی هیجان انگیز همراه ما باشید.
داستان بازی از چه قرار است؟
بازی به این ترتیب آغاز میشود: جسی فیدن، زنی جوان و جویای نام (بله جویای نام)، در حالی که انگار دارد در ذهنش با فرد دیگری صحبت میکند، در آسمانخراشی در محلهی منهتن نیویورک را باز کرده و قدمزنان وارد ساختمان میشود. این ساختمان، مرکز نیروهای فدرال امریکاست که از آن با نام «قدیمیترین خانه» هم یاد میشود. هرچند «مرکز نیروهای فدرال» بودن این ساختمان چندان اهمیتی ندارد، بلکه چیزی که مهم است فعالیتهای نامعمولی است که در این ساختمان جریان دارد. «قدیمیترین خانه» یا آنطور که در بازی از آن نام میبرند، «The Oldest House» مرکز انجام تحقیق و آزمایش روی هر آنچیزی است که برچسب ناشناخته و ماورالطبیعه را با خود یدک میکشد. هرچیزی که علم پاسخی برایش پیدا نمیکند، به قدیمیترین خانه منتقل میشود تا اعضای این سازمان روی آن عامل ناشناخته آزمایش کنند و پی به چند و چون ماجرا ببرند.
اما جسی این وسط چه کاره است؟ این را قرار است که در جریان بازی بفهمید. همانطور که گفتیم، در ابتدا گویی عاملی ناشناخته، انگار صدایی در ذهن جسی، او را به سمت این ساختمان کشیده و حالا از او میخواهد که سِمت رئیس جدید این سازمان را برعهده گیرد. جسی هم بدون هیچ چک و چانهای، «اسلحه سازمانی» را که یکی از اصلیترین نشانههای ریاست است، برداشته و ماجراجوییهای خود در این ساختمان بیسر و ته را آغاز میکند. از طرفی دیگر از همان ابتدای بازی میدانیم که قدیمیترین خانه، محل تلاقی بُعدهای زمانی و مکانی مختلف هم بوده. حالا همین سیخ زدنهای اعضای سازمان به بُعدهای دیگر، گویی باعث شده عاملی ناشناخته به درون سازمان نفوذ کند. زمانیکه جسی قدم به ساختمانِ قدیمیترین خانه میگذارد، دیگر کار از کار گذشته است و این عامل ناشناخته که همهجا از آن با نام «هیس» یاد میکنند، کنترل تمامی امور را در دست گرفته است. هیس نهتنها شکل و شمایل ساختمان را تغییر داده، بلکه تعدادی از اعضای قدیمی سازمان را نیز تحت کنترل خود در آورده است. حالا جسی درست وسط چنین وضع آشفتهای قدم به سازمان گذاشته و از آنجایی که هنوز نیامده، سِمت ریاست را در پاچهاش کردهاند، باید به جنگ این عامل ناشناخته برود و سازمان را باری دیگر به وضع طبیعیش بازگرداند.
با آغاز سفر در این ساختمان بیانتها، جسی کمکم با اعضای قدیمی سازمان برخورد میکند که هرکدام وظیفهای متفاوت برعهده دارند و اگر خوب به صحبتهایشان دقت کنید، گوشهای از ماجراهای پشتِ پردهای که در این ساختمانِ مرموز جریان دارد را برایتان برملا میکنند. برای مثال شخصیت دکتر «کسپر دارلینگ» که زیاد هم با او برخورد میکنید، دکتر نیمهدیوانهای است که اگر دوست دارید با محیط اطرافتان بهتر آشنا شوید و اصطلاحات رایج در این ساختمان قدیمی را یاد بگیرید، به نفعتان است که به مو به موی حرفهایش خوب گوش دهید. جدای از این دکتر، کاراکترهای زیاد دیگری هستند که برخی از آنها مانند «آهتیِ» سرایدر، شخصیتهای پیچیده و مرموزی دارند و برخی دیگر مانند «مارشال» که فرمانده نیروهای عملیاتی سازمان یا یک همچین چیزی است، کاراکترهای معمولیتری هستند. یکی از مشکلات بازی اما طراحی ضعیف انیمیشن برخی از همین کاراکترهای فرعی است. البته اگر کمی سختگیرانهتر هم نگاه کنید، طراحی کاراکتر جسی فیدن هم چندان چنگی به دل نمیزند و انیمیشنهای صورت این کاراکتر گاهی اوقات فرمی عجیب و غریب به خود میگیرند. البته که این مشکل در رابطه با همه کاراکترهای بازی و در همه کاتسینها صدق نمیکند و تنها یکی دوتایی از کاراکترها هستند که شاید در برخورد اول، حالت خشک صورتشان کمی اذیتتان کند.
به شخصه بعد از دیدن تریلرهای بازی فکر میکردم نیروی ناشناختهی «هیس» باعث میشود شکل و شمایل ساختمان دائم در اطرافمان تغییر کند. مثلاً مسیری که پیش از این رفتیم، حالا دیگر سرِ جای خودش نباشد و برای پیدا کردن مکان مورد نظر ناچار باشیم دست به دامانِ علائم و نشانههایی شویم که پیش از این به ذهن سپردهایم. البته که از این اخبار نیست. درست است که با نفوذ نیروی هیس، حالا ساختار برخی از بخشهای ساختمان تغییر پیدا کرده، اما جسی با رسیدن به نقاطی مخصوص در بازی که با نام «کنترل پوینت» (Control Point) نامگذاری شدهاند، میتواند تاثیر عامل هیس را از آن نقطه پاک کرده و ساختمان را باری دیگر به شکل عادیاش بازگرداند.
محیط بازی
خوشبختانه محیط بازی کنترل آن قدری جذاب و منحصربهفرد طراحی شده است که بازگشت دوباره به مکانهای قبلی را برایتان بهکاری لذت بخش تبدیل کند. درست است که تمام وقایع بازی در یک ساختمان جریان دارد، اما اعضای رمدی موفق شدهاند در همین لوکیشن بسته و بهظاهر محدود، تنوع بالایی ایجاد کنند. برای مثال در جریان بازی، از محیطهای داخلی ساختمان که معماری خشک و مدرنی دارند، به معدن سنگی که ستارهها در آسمان تیره و تاریکش میدرخشند منتقل میشوید. گاهی نیز با محیطهای پیچیدهتری سر و کار خواهید داشت و مثلاً با کشیدن طنابی که از سقف آویزان است، ناگهان از ساختمان قدیمیترین خانه جدا شده و از لوکیشن هتلی مرموز در ناکجا آباد سر در میآورید. به این ترتیب به هر گوشه از این ساختمان عظیمالجثه که سرک بکشید، با طراحی منحصربهفرد و جزئیات متفاوتی روبهرو خواهید شد که تجربه بازی را از یکنواختی خارج میکند. هرچند با وجود این تنوع بالا در طراحی محیط و در و دیواری که دائم دربرابر چشمانمان تغییر شکل میدهند، بازهم متاسفانه فضای اطرافمان از آن اتمسفر تاثیرگذاری که دنبالش میگشتیم، خالی است. شاید رمدی در استفاده از محیطهای پیچیده و مرموز، کمی زیادهروی کرده باشد و شاید بهتر بود این طراحی منحصربهفرد را به چند نقطه از بازی محدود میکرد.
مبارزات بازی
سیستم مبارزات بازی کنترل بدون شک لذتبخش است. رمدی توانسته با برقرارکردن توازن در استفاده از نیروهای جسی و حالتهای مختلف سلاح سازمانی، باری دیگر شوتر سومشخص منحصربهفرد خود را تقدیم طرفدارانش کند. درست است که شاید سیستم مبارزات این بازی ما را یاد ساختهی قبلی این شرکت یعنی بازی کوآنتوم بریک (Quantum Break) بیاندازد، اما رمدی به اندازه کافی در طراحی سیستم مبارزات بازی کنترل خلاقیت به خرج داده است که بتوان نام تجربهای کاملاً متفاوت و منحصربهفرد را بر ساختهی جدیدشان گذاشت. پذیرفتن ریسک استفاده از شیوهای جدید برای مبارزات آن هم برای شرکتی به کوچکی رمدی، ریسکی نیست که هرکسی حاضر به پذیرفتنش باشد و خوشبختانه این شرکت فنلاندی از این آزمون هم باری دیگر سربلند بیرون آمده است.
هرچند که باید اعتراف کنم، جدای از نقشهی نصفه و نیمهی بازی کنترل، عامل دیگری که به کیفیت تجربه این بازی کمی لطمه وارد کرد، کند شدن و افت فریم بازی در لحظات مبارزه بود. همانطور که پیش از این گفتیم، جسی میتواند از اجزای محیط برای نابودی دشمنان و ساخت سپر استفاده کند. این عامل باعث شده که محیط قابلیت تخریبپذیری بالایی داشته باشد و همین امر، درکنار نورپردازی فوقالعادهای این بازی، یکی دیگر از دلایل جذابیت صحنههای مبارزات این بازی را رقم زده است. اما متاسفانه حین تجربه این بازی روی کنسول، با افت فریم و کند شدن شدید بازی روبهرو میشوید که بهشدت بر تجربه بازیکن از صحنههای مبارزات بازی تاثیر منفی میگذارد. هرچند گویا سازندگان وعده دادهاند مشکلات کند شدن بازی را در آینده نزدیک رفع کنند.
کلام پایانی
گفتنی از بازی کنترل زیاد است، حالا اما زمان نتیجهگیری است. با تمام توصیفاتی که گفته شد، جدیدترین ساختهی رمدی را میتوان یک بازی منحصربهفرد، سرشار از نوآوری در زمینههای مختلف نامید. از سبک طراحی محیط گرفته تا سیستم مبارزات بازی، چیزی نیست که در جایی دیگر غیر از محصولات رمدی با آن برخورد کنید. به شخصه برای نوآوری در هر زمینهای ارزش بالایی قائلم و به همین دلیل هم ساختهی اخیر رمدی را مانند تمامی آثارشان، محصولی باارزش و لایق احترام میدانم. متاسفانه شیوهی روایت داستان درکنار مشکلاتی از قبیل طراحی نقشهی ناکارآمد و مشکلات فنی بازی، از تبدیل جدیدترین ساختهی رمدی به یک اثر شاهکار جلوگیری میکند. البته که درنهایت، درست است که شاید داستان بازی کمی ناامیدمان کرده باشد، آن هم به این دلیل که توقعاتمان در داستانپردازی از رمدی نسبت به سایر شرکتهای بازیساز کمی بالاتر است، اما بازهم نتیجه نهایی به هیچ وجه اثری خالی از جذابیت نیست. به این ترتیب مطمئن باشید اگر کمی وقت و حوصله بهخرج دهید، قدیمیترین خانه میتواند شما را نیز با خود به اعماق تیره و تاریکش بکشاند.