doom eternal سری جدید از بازی های دووم است که در سراسر جهان طرفداران بیشماری دارد. تمامی بازی های سری دووم توانسته اند رضایت مخاطب را جلب نموده و اورا با خود همرا سازند. بازی doom eternal در سال 2020 عرضخ شده است و از زمان تاکنون، هنوز هم بازیکنان زیادی بر سر این بازی هستند و این بازی همچنان پرطرفدار است.
از نکات مثبت این بازی می توان به این موارد اشاره نمود که doom eternal یم گیم پلی هیجان انگیز و جذاب است که با خشونت و موسیقی هوی متال آمیخته شده است. داستان این سری، نسبت به سری های قبل بسیار قوی تر شده و نقشه های متنوعی هم دارد. نکته مهم دیگر این بازی، اسلحه های موجود در بازی است که آپگریذ شده است. در عین حال صداگذاری این بازی هم بسیار حرفه ای انجام شده است. اگر بخواهیم ژانر بازی را به صورت خلاصه بگوییم، ترکیبی از وحشت، کمدی و اکشن است. شاید تنها نکته منفی این بازی، تصاویر خشونت آمزی موجود در آن باشد.
داستان بازی
داستانسرایی در بازی شوتری با سرعت و خشونت دووم، کار سختی است؛ انگار که هرچه بگویی، خریداری نخواهد داشت. جدای از سریعبودنش، این حقیقت که دووم از قدیم پیشینهی داستانی چندانی هم نداشته، روایت داستان برای این بازی را بهکار سختتری تبدیل میکند. به همین دلیل میتوان ایدسافتوریها را درک کرد که با چه چالش سختی برای طراحی داستان سر و کله میزنند. متاسفانه از نسخه ۲۰۱۶ بازی، هنوز که هنوز است تیم ایدسافتور راهی برای حل این مشکل پیدا نکرده است. جالب است که آن قدیمها، مثلاً همان نسخه اول دوومِ کلاسیک، بازی را که اجرا میکردید، بدون هیچ مقدمه و تشریفاتی آغاز میشد و کسی هم مشکلی نداشت. جنازههای روی زمین، هزارتویی ترسناک با آن نورپردازی عجیب و غریبش و صد البته کاراکتر بینام و نشان بازی، خود راوی داستانی مرموز بودند. جالب است که کاراکتر دوومگای تا مدتها اسم هم نداشته؛ و جالبتر که این بینام و نشان بودن و حرف نزدن و ندیدن قامت این کاراکتر، خود به مرموزی و جذابتر بودن دوومگای و در نتیجه دهشتناکتر بودن اتمسفر بازی دووم اضافه میکرد. در دووم ۲۰۱۶ دیدیم که ایدسافتور قصد دارد با حفظ تم بازیهای کلاسیک، داستانی نیمبند هم برای بازی دووم تعریف کند؛ اما این داستان بهطور وضوح قرار نبود ماجرایی ترسناک و مرموز باشد که مو را به تن مخاطب راست کند. نتیجه اما آنچنان که باید و شاید تأثیرگذار از آب در نیامد. داستانی کلیشهای که روشی نهچندان جذاب را هم برای روایت انتخاب کرده بود. همین اشتباه متاسفانه در دووم ایترنال هم تکرار میشود؛ اینبار اما این کمبود ملموستر هم شده است؛ چرا که تعداد کاتسینها، شخصیتهای فرعی و نوشتههایی که وقایع پیشزمینهی بازی را روایت میکنند، اینبار نسبت به نسخه قبل بیشتر هم شدهاند و به همان میزان توقع مخاطب از داستان بازی را بالاتر بردهاند. اما کماکان هیچ دلیلِ جذابی به بازیکن برای دنبال کردن داستان داده نمیشود. گویا ایدسافتوریها باید بالاخره بپذیرند که شیوهی روایت داستان در بازی اکشنِ-صرف-محورِ سریعی مانند دووم، قرار است که با بازیهای ادونچر معمول تفاوت داشته باشد. علیالحساب، چیزی که در دوومایترنال خواهید دید و شنید، آن چنان داستان اعجابانگیزی نخواهد بود.
دو سال از وقایع بازی قبلی گذشته و حالا باز نوبت آن است که دوومگای به نجات بشریت بشتابد! اینبار اما گویا همه بلاها زیر سر موجودی فرشتهمانند به نام Khan Maykr است. این فرشته، قصد دارد که بشریت را قربانی خواستههای پلید خود کند و در این راه هم سه کشیش یا راهب- مانندی کمکش میکنند. کار ما در این بازی در وهله اول پیدا کردن و نابودی این سه کشیش و درنهایت (بله درست حدس زدهاید!) مبارزه با فرشته و نابودی او و نجات بشریت، برای بار هزارم است! البته که بازی در انتها، غافلگیری جذابی هم برایتان تدارک دیده؛ غافلگیریای که برای طرفداران نسخههای کلاسیک DOOM میتواند بسیار جذاب باشد! بگذریم، گفتیم دوومگای یا آنطور که در نسخههای ریبوت مرسوم شده است، Doom Slayer که در انتهای بازی قبل به مکانی نامعلوم تلپورت شده بود، به زمین فرستاده میشود تا باری دیگر آدمیزاد بیدفاع را نجات دهد…
سلاح ها و تجهیزات بازی
برای نجات بشریت اما اینبار سلاحها و تجهیزاتی که دوومگای با خود آورده، بسیار وسوسهکنندهتر از قبل ظاهر شدهاند. در این بازی هشت سلاح مختلف دارید؛ از دو مدل شاتگان و چینگان گرفته تا راکتلانچر و پلاسماگان که از سلاحهای قدیمی و کلاسیک بازیهای دووم بهحساب میآیند. جالب است که بازی تا انتها، با زیبایی هرچه تمامتر مجبورتان میکند تا از همهی سلاحهای خود در مبارزات استفاده کنید. البته که بنا به نوع بازی و استراتژی خود، ممکن است از برخی سلاحها بیشتر و از برخی کمتر استفاده کنید. جدای این تنوع اسلحه، هر کدام از سلاحها چند حالت مختلف دیگر هم دارند که با جمع کردن آیتمهای مورد نیاز در جریان بازی و پشتسر گذاشتن مراحل مختلف، میتوانید کمکم این حالتهای دیگر سلاح را نیز فعال کنید. این حالتها هرکدام خود قابلیت ارتقا هم دارند که برای آپگرید آنها باز به آیتمهای دیگری نیاز خواهید داشت. البته که بازی در دادن این آیتمها چندان دست و دلباز نیست، برای همین هم باید در خرج کردن آنها بادقت عمل کنید. حال اگر اهل مبارزات بیشتر، سنگینتر و جدیتر هم باشید، میتوانید با انجام مأموریتهای فرعی بازی که خود داستانی مجزا دارند، آیتمهای بیشتری نیز بهدست آورید.
یک پکیج کامل
یکی از مهم ترین دلایلی که باعث شد Doom به یکی از مهیج ترین شوترهای تاریخ تبدیل شود ، موسیقی بسیار سریع آن بود. موسیقی که در انتقال تجربه رولر کوستری این مجموعه اهمیت فراوانی داشت و اصلا به لطف آن مبارزات در بازی هیجان زیادی داشتند و شبیه به یک مسابقه سرعت بود که باید طی آن دخل تمامی حریفان خود را در می آورید. کار ساخت موسیقی این بازی هم به مانند نسخه 2016 برعهده موسیقی دان محبوب بتسدا یعنی «میک گوردون» بوده و او با هنرمندی تمام موفق شده فضای بازی به خوبی هرچه تمام تر به شما منتقل کند. در زمان مبارزات موسیقی سریع تاثیر بسزایی روی جذابیت گیم پلی گذاشته اما نقطه عطف کار گوردون در محیط هایی گوتیک بازی است. محیط هایی که موسیقی رعب آور گوردون در آنها فوق العاده عمل می کند و باعث می شود با دقت فضای عجییب بازی را زیر نظر بگیرید. پیش از پایان نقد باید سری به گرافیک و فضاسازی بازی بزنیم. بخشی که Doom Eternal عملکردی منحصر به فرد از خود به جا گذاشته.
این بازی بدون تعارف یک معجزه تکنیکال است. بازی که به لطف موتور id Tech 7 موفق شده سخت افزار کنسولهای بازی را تا جای ممکن به بالاترین سطح برساند. Eternal نه تنها مثل شماره پیشین خود با سرعت 60 فریم بر ثانیه اجرا می شود بلکه حالا شاهد محیط های به مراتب عظیم تر و تعداد بیشتر دشمنان هستیم. این را اضافه کنید به محیط های پر جزییات بازی که دیگر به ازمایشگاه های بی روح مریخ و مراحل کوچک جهنم خلاصه نمی شوند. این میزان از تلاش id برای ساخت Eternal که عملا یک شوکیس گرافیکی برای نسل هشتم است جای تقدیر دارد اما کار بزرگتر این استودیو ساخت اثری همه فن حریف است. اثری که به مانند دیگر شاهکارهای صنعت بازی پکجی فوق العاده از داستان ، گیم پلی ، جذابیت ، موسیقی و گرافیک است و میتواند هر دوستدار شوتری را به خود جذب کند.
Doom Eternal نه فقط یک بازی فوق العاده است بلکه از DNA بهترین آثار استودیو id بهره میبرد و بازگشتی موفقیت آمیز به روزهای خوش این استودیو طی دهه 90 است.