بازی deathloop همانگونه که از نامش پیداست، گیر افتادن در حلقه مرگ است. در واقع در همان شروع بازی و هنگامی که کولت که شخصیت اصلی بازی است در جزیره بلکریف از خواب بیدار می شود، گیمر با یک پروسه برای حل یک پازل مواجه می شود.
این بازی توسط استودیو بازیسازی آرکین عرضه شده است و خوشبختانه سازندگان این بازی به تمامی جنبه های یک بازی ویدیویی توجه داشته اند و بازی ای را طراحی نموده اند که اکشن، مخفیکاری، سیستم آپگرید و چالشهای حاضر در گیمپلی بازی کاملا رعایت شده است.
این بازی دارای داستانی اسرارآمیز و مرموز است که بازیکن را وادار می کند که تا انتهای بازی با او همراه باشد، یکی از نکات مثبت این بازی پیوستن شخصیتی به نام جولیانا به بازی است که سبب می شود گیمر با او به تعامل بپردازد. این بازی دارایگرافیکی بسیار عالی و جشم نواز است و صدا پیشگی درست و به یاد ماندنی یکی دیگر از ویژگی های مثبت این بازی است.
از ویژگی های منفی این بازی هم می تواند به وجود باگ، موسیقی متن تکراری و مشکلات گرافیکی اشاره نمود.
با ادامه نقد و بررسی این بازی همراه ما باشید.
داستان؛ در تقلای آزادی
همانطور که از نام بازی مشخص است، عنوان Deathloop قرار است شما را وارد یک لوپ مرگ کند که خارج شدن از آن اصلا کار راحتی نیست. شما بازی را در نقش کولت که اصلا روحش هم خبر ندارد چگونه و چطور وارد این لوپ شده آغاز میکنید و وارد یک ماجراجویی میشوید که معمایی عظیم و پیچیده در پشت آن خوابیده است. وقتی که برای اولین بار کولت را در جزیره blackreef میبینید، ناخواسته حجم عظیمی از سوالات در ذهنتان شکل میگیرند که بازی خیلی خوب به اکثر آنها پاسخ میدهد. با پیشروی در بازی، رفته رفته با جزیرهی blackreef، لوپ مرگ و از همه مهمتر، ضد قهرمان داستان بازی یعنی جولیانا آشنا میشوید که قرار هست حسابی شما را آزار بدهد و از دستش حرص بخورید. باید گفت که جدال جولیانا و کولت یکی از خاصترین و عجیبترین جدالهایی است که تاریخ بازیهای ویدیویی به خود دیده است.
هرچقدر که بیشتر در بازی پیشروی میکنید، سوالات بیشتری هم به شما پاسخ داده میشود، اما به جای آنها، دهها سوال جدید دیگر در ذهنتان شکل میگیرند که همین موضوع یکی از جذابترین مسائلی است که در داستان بازی تجربهاش میکنید، یعنی کنجکاوی و سوالات همیشگی که شما را مشتاق میکنند حتی یک لحظه هم از بازی دست نکشید. رمز از بین بردن لوپ مرگ، کشتن هشت Visionary بازی است که همگی در ساخت لوپ سهیم بودهاند، اما مهمترین مسئله، کشتن همزمان آنها است، کولت خیلی راحت میتواند هر کدام از Visionaryها را که دلش بخواهد بکشد، اما کشتن تک تک آنها دردی را از کولت دوا نمیکند، پس باید به دنبال راهی بگردید تا بتوانید به صورت همزمان و در یک روز، همه Visionaryها را از پای در بیاورید تا لوپ مرگ به اصطلاح شکسته شده و کولت به آرزوی آزادی خودش برسد.
جزیره blackreef، از چهار منطقه Updaam، Karl’s Bay، The Complex و Fristad Rock تشکیل شده که در چهار بازه زمانی صبح، ظهر، عصر و شب قابل دسترسی هستند، شما با انجام ماموریتها در مناطق و زمان معین، به سرنخها و مسائلی پی خواهید برد که شما را به کنار هم قرار دادن Visionaryها کمک خواهد کرد. پس میتوان بازی را یک پازل بزرگ و پیچیده تصور کرد که شما وظیفه قرار دادن هر کدام از تیکههایش را بر عهده دارید و میتوانید با هر ترتیبی که دلتان میخواهد از این تیکهها استفاده کنید. همین آزادی عمل باعث شده که شاهد روایت و پایانهای متنوعی باشیم که ارزش تجربه چندباره بازی را به شدت بالا برده است. یکی از نکات جالبی که سازندگان Deathloop به شما نمیگویند، تنوع کدها و نحوه حل بعضی از پازلهای کوچک بازی است، یعنی کدهایی که در طول بازی برای باز کردن درها، جعبهها و … استفاده میکنید، برای هرکسی متفاوت خواهد بود و آنها به صورت رندوم انتخاب میشوند. اگر شما با کد 1574 دری را باز میکنید و دوستتان با کد 2568، اصلا تعجب نکنید، این جزوی از بازی است.
یکی دیگر از مهمترین مسائلی که باعث شده تا گیمر با شخصیتها و داستان بازی ارتباط برقرار کند، وجود دیالوگهای هوشمندانه و جذاب است. نویسندگان بازی آنها را بهگونهای نوشتهاند که ترکیبی از خشم و طنز را همزمان در آنها حس خواهید کرد و این موضوع به خوبی نشان میدهد که نویسندگان در نمایش بیبندوباریها و مسائل مختلف هیچ ابایی نداشتهاند. وقتی که به جر و بحثهای بین کولت و جولیانا دقت میکنید، به هوشمندانه بودن هرکدام از دیالوگها و دقت استفاده از کلمات پی میبرید، تک تک کلماتی که بین این دو رد و بدل میشود حائز اهمیت است و تاثیر آنها را در ادامه بازی حس خواهید کرد.
گرافیک فنی و بصری
وقتی Deathloop را برای اولین بار تجربه میکنید، کاملا به نسل نهمی بودن بازی پی میبرید، گرافیک فنی بازی در هر زمینهای بینقص عمل کرده و واقعا نمیتوانید ایراد خاصی در آن پیدا کنید. کیفیت بافتها، حتی در نزدیکترین حالت ممکن هم عالی بوده و در پایینترین تنظیمات گرافیکی هم راضی کننده هستند. علاوه بر بافتها، کیفیت گرافیک بازی در بخشهایی مانند نورپردازی، سایهپردازی و افکتهای مختلف مانند انفجار، آتش، دود و … در سطح بسیار خوبی قرار دارد. جزئیات محیط هم بسیار راضیکننده بوده و تقریبا تمامی مناطق بازی شلوغ و پر از جزئیات ریز و درشت میباشند که به پویایی محیط کمک زیادی کرده است. به هرحال باید گفت که Deathloop دقیقا همان چیزی است که از یک بازی نسل نهمی انتظارش را داریم و بازی هم در حالت معمولی و هم در حالت استفاده از RTX جلوه بسیار خوبی دارد.
صدا پیشگی و موسیقی
صداپیشگی شخصیتهای Colt و جولیانا به بهترین شکل انجام شده است. Colt یک فرد بی رحم با شوخیهای عجیب و غریب است و در طرف مقابل جولیانا به هیچوجه حوصله او را ندارد. این دو شخصیت در کنار هم ترکیبی را شکل دادهاند که تا مدتها آنها را از یاد نخواهید برد. احساساتی در صداپیشگی این دو شخصیت وجود دارد که گیمر را بیش از پیش به آنها نزدیک خواهد کرد. البته در بخش موسیقی متن مشکلاتی وجود دارد. موسیقی متن به صورت کلی هماهنگی بسیار خوبی با ساختار داستان و گیمپلی Deathloop دارد اما مشکل اصلی آن تعداد قطعات بسیار کم است. منوها شامل یک قطعه موسیقی نسبتا کوتاه است که بسیار سریع تکراری میشود. در حین بازی نیز موسیقی متن به سرعت تکراری میشود به خصوص که در هنگام درگیری صرفا یک قطعه موسیقی برای گیمر پخش خواهد شد. با توجه به تکرارپذیری مراحل مختلف در این بازی، موسیقی متن میتواند به سرعت تکراری شود.