بازی های کامپیوتری این روزها طرفداران بسیار زیادی دارد و بسیاری افراد از کوچک تا بزرگ به آنها علاقه نشان داده اند. اما در بین بازی های کامپیوتری، بعضی بازی ها به سرعت جهانی می شوند و به همه کشورها و شهرها و خانه ها راه پیدا می کنند. یکی از این بازی های پرطرفدار جهانی که امروز می خواهیم به نقد و بررسی آن بپردازیم بازی هورایزن زیرو داون (Horizon Zero Dawn) است.
این بازی همه چیز را یکجا دارد: ماجرای حماسی و عاطفی، گرافیکی حیرت انگیز و موسیقی ای فراموش نشدنی. این بازی، در همان ساعت های نخستی که ارائه شد، در رده شاهکارهای سونی قرار گرفت. این بازی یک جهان بعد از پسا رستاخیزی را برای مخاطبان به ارمغان میاورد که پر از رباتهای مکانیکی قدرتمند و خطرناک است. این رباتها همانند دایناسورها و حیواناتی هستند که میلیونها سال پیش بر روی کره زمین زندگی میکردند. نکتهای که درمورد این بازی جذاب و درگیر کننده وجود دارد، سیستم مبارزات و نحوه داستان سرایی جذاب آن است که گیمر را در تمام لحظات این بازی به وجد میآورد.
ماجرای بازی
هورایزن زیرو داون دنیایی غنی دارد؛ دنیایی پر از شگفتی که تنها منتظر شما است تا قدم به قدمش را کشف کنید. انسان ها به قدری پیشرفت کرده اند که حالا به دوران باستان بازگشته اند و در قبایلی چند صد نفری گذران زندگی می کنند. ماشین ها -ربات هایی غول آسا که ظاهراً پدید آمده اند تا زندگی بر سیاره زمین را برای نسل ثانی انسان ها جهنم کنند- بر جهان حکومت می کنند و هیچکس جرئت و یارای مقابله با آنها را ندارد؛ برخی در ترس زندگی می کنند، برخی به پرستش ماشین ها روی آورده اند.
روزی از روزها، دخترکی به نام «اِیلوی» چشم به جهان می گشاید؛ دخترکی با موهایی آتشین که به عقیده بزرگان قبیله زاده شده تا نفرینی بزرگ را به حقیقت تبدیل کند و به همین جهت، به همراه مبارزه کهنه کار به نام «راست» تبعید شده و تمام اعضای قبیله از برخورد با آنها اجتناب می ورزند.
ایلوی کوچک که گویی بزرگترین تهدید برای قبیله زن سالار نورا به شمار می رود، سال ها زیر نظر راست و درست مانند فرزند وی، تربیت شده و برای مقابله با بزرگترین چالش زندگی خود آماده می شود. چالشِ شرکت در مسابقه ای برای نام گذاری افراد شجاع در قبیله نورا که پیروزی در آن می تواند باعث خاتمه تبعیدش شده و به وی در رسیدن به پاسخی مهم کمک می کند؛ مادرش چه کسی است و چه کسی او را به این جهان آورده؟
اما چیزی که ایلوی و گیمر نمی دانند، ورود به یک ماجراجویی حماسی است که تصور آن مسلماً از تصور هرکسی خارج بوده و گوریلا گیمز هم به همین دلیل پیش از عرضه بازی، از انتشار جزییات زیاد داستان سر باز زده. در واقع یکی از سیاست های تبلیغاتی مهم گوریلا گیمز و سونی در قبال هورایزن، انتشار قطره ای اطلاعات و عدم اسپویل مهم ترین سورپرایزهای بازی بوده که سبب می شود با ذهنیتی نامشخص به سراغ هورایزن بروید و بعد از گذشت ۳۰ ساعت، با چشمان خیس و رضایت قلبی کامل از پای بازی بلند شوید.
نقطه قوت بازی
نکته خوبی که در مورد دنیای Horizon Zero Dawn وجود دارد، هویت داشتن دنیای آن است. مثلاً قبایل مختلفی که در دنیای بازی زندگی میکنند، هر کدام ویژگیهای خاصی دارند که باعث میشوند دنیای بازی را کاملاً قابل باور کنند. قبایل Nora از آن جایی که در محیطی کوهستانی با آب و هوای خوب زندگی میکنند، در نقاط مختلف منطقه شان پراکنده هستند ولی مردم قبیله Carja که در محیط سخت متشکل از بیابان و جنگل زندگی میکند و با رباتهای خطرناکتری هم رو به رو است، به طور متمرکز در چند شهر اصلی و بزرگ در کنار هم جمع شدهاند. علاوه بر این نکات کلی، توجه به نکات ریز مثلاً پیشینه بعضی از مکانهای بازی که در ۱۰۰۰ سال قبل و دنیای امروزی، به چه شکلی بودهاند و چه بخشی از محیط طبیعی یا شهری آن دوران را شامل میشدهاند، باعث میشود که دنیای بازی هویت خاص خودش را پیدا کند. بازیکن در حین انجام اثر، حس نمیکند که محیطهای آن صرفاً از طریق موتور بازیسازی با سرعت ساخته شده است و کاملاً احساس میکند که روی جزئیات محیطهای بازی و قرار گیری قسمتهای مختلف آن فکر شده است و صرفاً با یک محیط بزرگ ولی بیروح رو به رو نیستیم. این مورد یکی از رازهای موفقیت اساسی بسیاری از بازیهای داستانی بزرگ است که با خلق دنیایی که روی جزئیات آن فکر شده است، به دنیای بازی هویتی مستقل میبخشند که در ذهن بازیکنان ماندگار شده و با گذشت زمان از یاد نمیروند.
بررسی موسیقی بازی
موسیقی این بازی اثری ماندگار از Joris de Man موزیسین هلندیست. لذت تک تک صحنههای این بازی با شاهکار موسیقی آن دوچندان میشود. از موسیقی منوی بازی گرفته تا صحنههای غم انگیز یا مبارزه. با این موسیقی القای حس مخصوص هر صحنه از بازی به کاربر به مرز 100 درصد میرسد.
از صحنههای غم انگیز که قلب انسان را میفشارد تا حتی صحنههای مبارزه که آندرنالین خون شما را بالا میبرد و یا حتی زمانی که در حال گذار از طبیعت زیبای بازی هستید و ترکیب زیبایی آن صحنه و موسیقی لبخندی برگوشه لب شما مینشاند، تماماً حاصل تاثیر مستقیم و شاهکارگونه موسیقی بر لحظات مختلف بازیست.
پرداختن به صداهای مختلف از نقاط قوت این بازیست. از صدای راه رفتن تا صدای قطرات باران و … تماماً با توجهی بی مثال به جزییات پیاده سازی شدهاند. قوت صدا پردازی هنگام برخورد با رباتها به اوج خود میرسد. تا جایی که با توجه به صدای آنها میتوانید به حس آنها پی ببرید و اقدام لازم برای مواجه با آن حس خاص را انجام دهید.
نقطه ضعف بازی
اولین مسئله که به نظرم تنها بخشی است که بازی در آن اندکی ضعف دارد، مسئله شخصیت پردازی است. کیفیت کلی شخصیت پردازی کاراکترهای بازی، علیالخصوص ایلوی در حد نسبتاً خوبی قرار دارد و هر چند در حد شاهکارهای نسل هشتم نیست، اما قابل قبول است و به خوبی به برخی از پتانسیلهای او پرداخته شده و مشخصاً در نسخه دوم که در آینده عرضه خواهد شد، سازندگان میتوانند تا حد خوبی از نظر شخصیتی پرداخت بیشتری روی او انجام دهند تا در حد شخصیتهای فوقالعاده محبوب دنیای بازیها قرار بگیرد. با این وجود در مورد شخصیتهای دیگر بازی و علیالخصوص بسیاری از شخصیتهای فرعی، شاهد این هستیم که در بسیاری از موارد باوجوداین که پتانسیل بیشتری از نظر داستانی برای یکسری از آنان وجود داشته، از آن به طور کامل استفاده نشده و بعضاً بنا به دلایلی در طی مأموریتهایی، آنها به طور کامل کشته شده و یا از داستان حذف میشوند و عملاً از پتانسیل آنان استفاده نمیشود. البته انتظار نمیرود که همه شخصیتهای فرعی یک بازی در حد عالی باشند اما یکسری از آنان هستند که به طور بالقوه پتانسیل بالاتری دارند و نکته منفی هم این جاست که از تمام پتانسیل آنان استفاده نمیشود. با این وجود، همچنان میتوان گفت که شخصیت پردازی بازی به لحاظ کلی در سطح خوبی قرار دارد ولی قطعاً پتانسیل این را داشته که وضعیت بهتری داشته باشد.
نکته پایانی
بازی هورایزن زیرو داون یک سبک متفاوت نسبت به بازیهای دیگر دارد و تا به الان طرفداران زیادی را کسب کرده است. داستان بازی جذاب و عمیق است و باعث میشود گیمر در تمام لحظات بازی به فکر فرو برود. گیم پلی بازی هیجان انگیز و سرگرم کننده است و روشهای مختلفی را برای از بین بردن رباتها در اختیار گیمرها قرار میدهد تا بتوانند با روشهای مورد علاقهشان این رباتهای خطرناک را از بین ببرند. جهان بازی در نوع خودش بسیار زیبا و چشم نواز است و میتواند ساعتها مخاطبانش را سرگرم کند. Guerrilla Games مدتها مشغول توسعه برخی از بازیهای هیجان انگیز در صنعت بازیهای ویدیویی است. به نظر میرسد بالاخره راه خودش را پیدا کرده است، که شایسته آن هم است.